Telegrammada porno terabaytlaridan foydalanish »

#چتر_بی_باران #پارت_دویست_نود_یک -ام... -بودنت کنار اونا پر | چتر بی باران(مریم روحپرور.کمند)

#چتر_بی_باران
#پارت_دویست_نود_یک

-ام...
-بودنت کنار اونا پر خطر ترین کار ممکنه، اینا به خودشونم رحم نمی کنن وای به حال تویی که این همه ثروت داری و دنبال همینن
سرش را به چپ و راست تکان داد گفت:
-نمی تونم این ریسکو قبول کنم، نمی خوام روزی برسه که فقط پشیمونی برام بمونه
-می دونم چی میگی، بذار بر گردیم عمارت ببینیم چه خبره، اگر واقعا احساس خطر کردیم فرارمون کاری نداره
مهراد کلافه بود و این را ترنم به خوبی حس کرد، برای همان لبخند زد و دستش را گرفت، کمی جلو رفت و گفت:
-دستمونو می ذاریم تو دست هم و دور میشیم ازشون، نمی ذاریم بلایی سرمون بیارن، ما قراره بلاسرشون بیاریم
-اما ما قرار نیست کسیو بکشیم، ما فقط می خوایم زجر بکشن
-ما کار خودمونو می کنیم، نهایتش اینه ببنیم اگر خیلی زیاد خطرناکن دوری کنیم
مهراد کلافه او را جلو کشید و در چشمانش زل زدو گفت:
-نمی خوام یه تار مو ازت کم بشه وای به حال اینکه بلایی سرت بیاد، این همه کار نکردم که یهو بلایی سرت بیاد، خودمو به آبو اتیش زدم که حتی نتونن با اون امپولا دیوونت کنن، اما نگرانیم الان چند برابر شد
ترنم خندید و به اطراف نگاه کرد گفت:
-هی آقا این جا ایرانه، هندوستان نیستا
مهراد کلافه چشم بست و ترنم سر جلو برد گونه اش را بوسید گفت:
-هر وقت احساس کردی باید بریم کافیه بهم بگی
مهراد به کار او خندید و غرید:
-همین الان گفتی این جا ایرانه
-نمیای تو؟
-دیدارت تموم نشد بریم؟
چشمان ترنم درشت شد و گفت:
-ده دقیقه هم نشده اومدم
مهراد شانه بالا انداخت و گفت:
-مهم اینه که دیدیش، حالا که وقت داریم بیا با هم باشیم
ترنم که تمام حواسش به درون خانه بود، سر چرخاند به خانه نگاه کرد اما از یک طرف حس می کرد مهراد آن لحظه به او نیاز دارد، دوباره به مهراد نگاه کرد و گفت:
-کجا میریم؟
-خونمون
-اوه!
-ناسلامتی خونه خریدما
-پس واجب شد بیام خونمونو ببینم
-برو کیفتو بردار بیا
-باشه، برو تا بیام
-گوشیتم بذار همین جا، می دونی که
-آره می ذارمش، میگم جا گذاشتم، بعدم تو بیا تحویل بگیر
مهراد خندید سمت ماشین رفت و گفت:
-زود بیا
مهراد رفت و ترنم کلافه گفت:
-نتونستم روی تو رو زمین بندازم وگرنه