Telegrammada porno terabaytlaridan foydalanish »

#part_532 - ببخشید آقا قیمت این پستونک‌ها چنده؟! صدای آشنای | چتر بی باران(مریم روحپرور.کمند)

#part_532

- ببخشید آقا قیمت این پستونک‌ها چنده؟!

صدای آشنای زن، مازیار رو سرجاش میخکوب کرد.
صدایی که دقیقاً دو سال پیش بهش گفته بود همه‌چیز تمومه و حالا پیداش شده بود!

- آقا؟ پرسیدم قیمت این پستونک‌ها چنده؟!

لحنش و صداش هنوز هم مثل سابق بود! تند، اما دلنشین!
مازیار حال خوبی نداشت... دستی به صورتش کشید و به عقب چرخید.
نگاهش رو به میز ویترینی دوخت تا صورت سونیا رو نبینه!
خودش بهتر از هر کسی می‌دونست این بار اگه ببینتش سر به بیابون می‌ذاره، چراکه دیگه هیچ راهی وجود نداشت که سونیا مال خودش بشه!
سونیا دو سال پیش سهم مرد دیگه‌ای شده بود و حالا اومده بود برای بچه‌ش سیسمونی بخره و این در حالی بود مازیار هنوز روزها و شب‌هاش رو با خاطرات گذشته سر می‌کرد!

- آقا پستونک مدل دیگه‌ش رو ندارین؟!

تو اون وضعیت و حال خراب مازیار، سونیا چه گیری به پستونک داده بود؟!
سونیا که جوابی نگرفته بود، چرخید و با دیدن مازیار، همون پستونک کذایی از دستش به زمین افتاد.
بین موهای سیاه و یک‌دست مازیار حالا موی سفید به وفور دیده میشد... همون موهایی که سونیا آرزو داشت توشون دست بکشه و هیچ‌وقت نشد!

مازیار برای دزدیدن نگاهش تلاش کرده بود، اما لعنت به اون میز ویترینی که منعکس‌کننده‌ی تصویر صورت سونیا و شکم برآمده‌ش بود!

تا سونیا خواست خم بشه و پستونک روی زمین افتاده رو برداره، مازیار با قدم‌های بلند خودش رو بهش رسوند.
اسم مرد دیگه‌ای روی سونیا بود، درست... اما دلیل بر این نمیشد که مازیار اجازه بده با اون وضعیت و شکم برآمده خم بشه!
مقابل پای سونیا خم شد و پستونک صورتی رو به دستش داد.

حالا هر دو خراب بود!
سونیا می‌خواست زودتر از اونجا فرار کنه:
- قیمت... قیمت این رو حساب می‌کنید لطفاً؟!

مازیار تنها سرش رو تکون داد.
پستونک رو همراه خرسی که سونیا قبل از دیدنش می‌خواست برش داره توی نایلون گذاشت:
- اینم هدیه‌ی عموش به بچه‌تون! همین که مادرش ازش خوشش اومده، یعنی بچه هم دوستش داره!
https://t.me/joinchat/_I5jOjirO7RiMzZk

پسره عشق سابقش رو تو سیسمونی فروشی می‌بینه که حامله‌ست و...

https://t.me/joinchat/_I5jOjirO7RiMzZk

سونیا بعد از مرگ پدر و مادرش مجبور میشه با خانواده‌ی عموش زندگی کنه.
زنعموی سونیا که سونیا رو مزاحم زندگیش می‌دونه درصدده اینه که هر طور شده اون رو شوهر بده.
طرف دیگه‌ی ماجرا، مازیاره که دیوانه‌وار عاشق سونیاست و در این بین سونیا هم نسبت بهش بی‌میل نیست، اما با نقشه‌های زنعموی سونیا، سونیا با سهند ازدواج می کنه.
بعد از چند سال سونیا از سهند جدا میشه.
و مازیار عاشق با این امید که سونیا رو بتونه به دست بیاره به سراغش میره اما...